. . . .
اهل كاشانم
روزگارم بد نيست.
تكه ناني دارم ، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي.
مادري دارم ، بهتر از برگ درخت.
دوستاني ، بهتر از آب روان.
و خدايي كه در اين نزديكي است:
لاي اين شب بوها، پاي آن كاج بلند.
روي آگاهي آب، روي قانون گياه.
من مسلمانم.
قبله ام يك گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور.
دشت سجاده من.
من وضو با تپش پنجره ها مي گيرم.
در نمازم جريان دارد ماه ، جريان دارد طيف.
سنگ از پشت نمازم پيداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است.
من نمازم را وقتي مي خوانم.........
بقیه در ادامه مطلب..........
من عاشق اینام!
داستانهای وهم آلود درباره منطقه ای از جزیره قشم گردشگران را به سوی خود می کشاند، اهالی می گویند در دره ستارگان ستاره ای بر زمین افتاد و قطعه ای از زمین را منفجر کرد! حتی ماندن در این نقطه از جزیره پس از غروب آفتاب برای عده ای دلهره آور است.
اهالی جزیره می گویند که روزگاری ستاره ای از آسمان به قلب جزیره افتاده و در بر خورد با زمین جزیره این شکلها را از خاک و سنگ و ماسه پدید آورد. این مکان در اصطلاح محلی "استاره افته" و گاه "ستاره افتیده" نامیده می شود و داستانهای وهم آلود و خیال انگیز فراوانی از آن بر سر زبانهاست
اطلاعات بیشر در ادامه مطلب..................نظر فراموش نشه!
امروز پديده نوشتن يادگاري بر روي آثار تاريخي به عنوان يك پديده مذموم، شايد نمايانگر نياز يا ميل مبهم انسان به جاودانگي باشد؛ اما شيوه ارضاي اين نياز، جز به بي فرهنگي تلقي نميشود.
دريغ كه كاري از ما ساخته نيست، جز شمردن گل زخمهاي باشكوهترين بناي تاريخي كشورمان؛ اينجا ديگر تخت جمشيد نيست، خاطرهاي نيمه جان از تمدن ايرانيمان است كه به پيشواز نابوديش نشستهايم.
بقیه مطلب در ادامه مطالب...........................حتما بخونید